ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت

» » » استرس ديابت راشعله ور مي کند

استرس ديابت راشعله ور مي کند

 

استرس ديابت راشعله ور مي کند

 

عوارض استرس در بيماران ديابتي و راه هاي مقابله با آن
نقش استرس در پيدايش بيماري قند در افراد مستعد، غير قابل انکار است.يکي از حيوانات آزمايشگاهي که سال هاست در خدمت علم پزشکي (مثلاً ديابتولوژي) است، نوعي موش است موسوم به هامسترچيني. اين حيوان داراي دو ويژگي جالب رفتاري است.اولاً، انزوا طلب است و علاقه اي به زندگي اجتماعي ندارد، ثانياً موش نر، تمايلي به جفت گيري ندارد.وقتي تعدادي هامسترچيني نر وماده را در يک قفس قرار مي دهند، حيوان نر دستخوش اضطراب (استرس)مي شود و در ادرارش قند ظاهر مي شود و وقتي آنها را از هم جدا مي کنيد، گليکوزوري (قند در ادرار)از بين مي رود.موش ماده، برعکس از ميل جنسي نيرومندي برخوردار است و زندگي اجتماعي را دوست دارد. فضاي کوچک قفس، باعث مي شود که حيوان ماده مرتباً حيوان نر را به چنگ آورد، گهگاه حيوان نر را گاز مي گيرد و هربار که اين اتفاق مي افتد در ادرار حيوان نر، قند ظاهر مي شود.
4مرحله ديابت
وقتي يک بيمار ديابتيک براي اولين بار متوجه مي شود که ديابت دارد، متناسب با نوع شخصيت او، چهار مرحله زير را طي مي کند:
-مرحله اول، انکار و ناباروري:در وهله اول، باور نمي کند که ديابت پيدا کرده است وسعي مي کند گناه را برگردن اشتباه آزمايشگاه و يا پزشک بيندازد و غالباً چند آزمايشگاه را عوض مي کند.شنيدن نام ديابت، خود براي او، يک استرس شديد است.
-مرحله دوم، خشم:خشم و غضب، يک واکنش تخريب کننده و فلج کننده است، هم براي خود بيمار و هم اطرافيان و اعضاي خانواده.جوانان ديابتيک، معمولاً به مادر خانواده و سالمندان ديابتيک، به فرزندان خود، شورش مي کنند(به اصطلاح گير مي دهند) و دق دلي خود را روي آنها خالي مي کنند.مضافاً اينکه، خشم، خود، قند خون را بالا مي برد.
-مرحله سوم، افسردگي:ديابتيک ها، حداقل، دو برابر سايرين به افسرگي مبتلا مي شوند.هر چه مدت افسردگي طولاني تر باشد، کنترل قند را سخت تر مي کند.اين مساله در کساني که قبلاً سابقه افسردگي داشته اند، مضاعف مي شود.اساساً ديابت، افسردگي را و افسردگي ديابت را تشديد مي کند و يک دور باطل بين اين دو بيماري ايجاد مي شود.
-مرحله چهارم، قبول:برخي زودتر و برخي ديرتر، سرانجام واقعيت را مي پذيرند و با بيماري ديابت کنار مي آيند و اين واقعيت را درک مي کنند که سلامتي (و امنيت)، براي هرکس گرانبها و ارزنده است ليکن هرکسي به طريقي آسيب پذير است و در معرض حوادث و مخاطرات قرار مي گيرد. ديابت هم، يکي از اين حوادث است.
راهکارهاي مقابله با استرس در يک بيمار ديابتي:
1-مديريت استرس
عوامل تنش زايي را که دايماً و روزانه سوهان روح شما شده اند، کنترل و مديريت کنيد:
-ليستي تهيه کنيد از کارهايي که درروز انجام مي دهيد و بعد از انجام هريک، به عنوان يک موفقيت کوچک، به آن بنگريد و احساس رضايت کنيد.
-اشياي ضروري، داروها، انسولين، سرنگ، سوزن، دستگاه کنترل قند و... را در يک محل مشخص، نگهداري کنيد و اين مکان را عوض نکنيد.
-اشياي غير ضروري را دور بيندازيد. هر چه وسايل و اشياي شما کمتر باشد، استرس و عصبانيت و دست پاچگي شما هم کمتر مي شود.
-فقط آن کارهايي را انجام دهيد که به آنها احتياج داريد. از پذيرفتن کارها و مسووليت هايي که به عهده شما نيست، خودداري کنيد. هر دعوتي را به هر ضيافت يا مهماني نپذيريد. سلامت شما، بر هرچيزي ارجح است، حتي بر قضاوت ديگران نسبت به شما:شما ديابت داريد نه ميزبان شما، شما رژيم غذايي داريد نه او. البته فراموش هم نکنيد که ازموهبت هاي زندگي هم بايد استفاده کنيد و از زندگي لذت ببريد اما با برنامه و سنجيده.
2-هميشه آمادگي خود را براي مقابله با کاهش يا افزايش قند حفظ کنيد
-براي بيرون رفتن ازمنزل، برنامه ريزي، پيش بيني و زمان بندي کنيد.
-از شب قبل، برنامه هاي روز بعداز تنظيم و در صورت لزوم يادداشت کنيد
-ازافت قندخون، پيشگيري، پيش بيني و مراقبت کنيد.افت قند خون خطرناک است و به مراتب خطرناک تر از افزايش قند است.
-براي مقابله با افت قند، ميان وعده را فراموش نکنيد و البته حذف يک ميان وعده يا ورزش کردن را فراموش نکنيد.
3-مشورت با دوستان و مشاوره با متخصصان
-مشورت با يک دوست واقعي و مورد اطمينان مي تواند شما را در مقابل استرس ها واکسينه کرده و هيجانات و تنش ها را ازشما دور ساخته و به شما کمک کند.
-مشاوره روان شناسي را فراموش نکنيد.هر کسي که با روان پزشک يا روان شناس مشاوره مي کند، بيمار نيست.ازاين امر، هراس نداشته باشيد، اضطراب، هراس وافسردگي خود را با روان پزشک در ميان بگذاريد.افسردگي يک عامل فلج کننده است، هم براي شما و هم ديابت شما.
4-ورزش
-به بهداشت بدن شما، کمک کرده و کار قلب و ريه عروق و امعا و احشا را تقويت مي کند.
-استرس را برطرف و ذهن شما را آزاد، آرام و فعال مي کند(به علت آزاد شدن اندورفين ها).
-30دقيقه ورزش (مثلاًپياده روي)، پنج روز در هفته مي تواند تمام اهداف ورزش را محقق کند.
-ورزش منظم، مدون و برنامه ريزي شده و روزانه قند شما را کنترل کرده وشما را با نشاط مي کند.
5-خواب
-اين پديده طبيعي را دست کم نگيريد.
-اگر خواب کافي و راحت(کميت و کيفيت)نداشته باشيد، تمام واکنش هاي بدن شما تضعيف شده و به نصف تقليل پيدا مي کند.
-خواب آرام و کافي، انرژي شما را مضاعف، اخلاق شما را خوش و برخورد شما را مناسب ومتعادل خواهد کرد. هشت ساعت خواب در شب کافي است.
-اگر به دلايلي نمي توانيد خواب کافي در شب داشته باشيد، خواب روزانه (به خصوص بعد از ناهار) را حداقل يک ربع فراموش نکنيد.
6-ريلاکسيشن و مديتيشن
بيمار ديابتي، دايماً در معرض استرس است.اگر شما ديابت نداريد يک بار دچار افت قند شده ايد (گرسنگي شديد)، تا حدودي استرس ناشي از هيپوگليسمي را تجربه کرده ايد.تمدد اعصاب (ريلاکسيشن) و سر به جيب تفکر فرو بردن (مديتيشن)، از راهکارهاي مناسب براي مبارزه با استرس هستند. با کارشناسان مربوطه مشورت کنيد. از طريق يوگا و تايچي، مي توانيد با افکار و ذهنيت خودتان ساعت ها خلوت کنيد و به آرامش برسيد. شل کردن عضلات، تمرين هاي تنفسي، تمرين هاي مربوط به عضلات سر و گردن، تداعي افکار مثبت، حمام داغ، تئاتر، سينما،کنسرت موسيقي، شمع هاي معطر و بسياري تمهيدات تدابير ضد استرسي که سرگرم کننده و سالم هم باشد، مي تواند شما را در قبال استرس ها قوي تر کند تا شما نيز مانند 200 ميليون ديابتي ديگر يک زندگي لذت بخش و يک عمر طبيعي داشته باشيد.

بيماران ديابتيک از دو راه آسيب مي بينند
-اول:وقتي با يک استرس يا يک تهديد تنش زا، مواجه مي شوند، نظم فکري و ذهني و تمرکز خود را از دست مي دهند و لذا قدرت مراقبت از خود،(که در ديابت بسيار مهم و تاثير گذار است)از آنها سلب مي شود.معمولاً فراموش مي کنند قند خون را چک يا داروهاي خود را مصرف کنند.حتي ممکن است به الکل و سيگار پناه ببرند و ورزش کردن را ترک کنند.
-دوم:چهار هورمون اصلي که براي مبارزه با استرس يا يک تهديد تنش زا، برانگيخته و تراوش مي شوند عبارت اند از:کورتيزول، کاتکولامين، گلوکاگون و هورمون رشد.هر چهار هورمون،خود قند خون را بالا مي برند و ضد انسولين عمل مي کنند.در ديابت نوع 2، اکثريت بيماران در قبال استرس، قندشان بالا مي رود ليکن در ديابت نوع1، پاسخ، متغير است، بعضي بيماران قندشان زياد مي شود و در برخي تغيير نمي کند. بيش از 300 سال است که رابطه ديابت و هيجان شناخته شده است ليکن مکانيسم دقيق آن، مورد اختلاف و مناقشه است.کودکاني که داراي شخصيت تيپ A(تند خو، برتري جو و عصبي)هستند، در مقابل استرس ها، قندشان بيشتر بالا مي رود، در حالي که کودکان تيپ شخصيتي آرام تر، قند خون شان اندکي بالاتر مي رود، همچنين در نوع 1ديابت، در بيماراني که سابقه اختلالات رواني يا رفتاري وجود داشته باشد، هم قند و هم هموگلوبين A1c بيشتر افزايش مي يابد و رتينوپاتي (آسيب ته چشم)نيز در آنها شايع تر است.خودکشي، در ديابت جوانان، شايع تر است.
وقتي از استرس حرف مي زنيم
يکي از علل عمده کنترل نشدن قند در بيماران ديابتيک، همين استرس است.
واژه استرس، به اشکال مختلف بيان مي شود: گاهي استرس، براي يک دغدغه فکري به کار گرفته مي شود و گاهي براي بيان يک ضربه شديد و ناگهاني روحي (از دست دادن يک عزيز).استرس يک فشار فيزيولوژيک، يک دغدغه ذهني، يک نگراني و اضطراب و گاهي يک واقعه است.استرس ممکن است يک واکنش باشد به وقايع، يک پاس باشد به محرک هاي مختلف.گاهي استرس، فقط يک پاسخ فيزيولوژيک يا روحي است به محرک ها .اين پاسخ مي تواند مثبت،منفي و يا هر دو باشد.بنابراين استرس، از چند منظر قابل بررسي است و هر کسي نسبت به آن نوعي واکنش نشان مي دهد پشت هر دغدغه فکري و هر استرس، وقايع فيزيولوژيک پيچيده اي وجود دارد که هر کسي قضاوت خاصي نسبت به آن دارد.يک واقعه، براي يک نفر ، به شدت تهديد کننده و براي فرد ديگري ساده و پيش پا افتاده است.البته در برخورد با وقايع جدي و نگران کننده، همگان دستخوش استرس جدي شده و نيروي دفاعي بدن دست به کار مي شود و يک پروسه جنگ و گريز را تدارک مي بيند. اين پديده جنگ و ستيز از يک طرف و فرار از طرف ديگر، فقط براي حفاظت بدن از استرس است.در اين پديده جنگ و گريز، حداقل سه دستگاه درگير و فعال مي شوند:دستگاه عصبي خودکار، دستگاه عصبي غدد (نورواندوکرين)و دستگاه ايمني بدن.دستگاه عصبي خودکار يعني اعصاب پاراسمپاتيک و عمدتاً اعصاب سمپاتيک، فعال شده و منابع انرژي به طرف سلول هاي حياتي بدن، سرازير مي شوند تا انرژي لازم براي سلول ها و با هدف مقابله با استرس، تامين گردد. اما در اين رهگذر، خود بدن نيز دستخوش دگرگوني مي شود.تندي ضربان قلب، تندي تنفس، رنگ پريدگي، سردي انتهاها و اختلالات گوارشي و... تمايل ماحصل فعال شدن نيروي دفاعي بدن است.از نظر دستگاه عصبي -غدد هيپوتالاموس-هيپوفيز-فوق کليه را برانگيخته مي کند و ناگهان سيلي از هورمون هاي CRF,ACTHو سرانجام کورتيزول و کاته کولامين ها، به جريان خون سرازير مي شود.کورتيزول، همان هورموني است که بدون آن،ادامه حيات ممکن نيست.دستگاه ايمني بدن نيز به دنبال استرس، تضعيف و از تعداد و فعاليت سلول هاي مدافع ايمني يعني لنفوسيت ها(سلول هاي Tو سلول هاي قاتل)کاسته مي شود.



گردآوری و انتشار : پایگاه تخصصی دیابت ایران

توسط : diabeti  در تاریخ : 28-06-1391, 06:48   بازدیدها : 7950   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .